معنی از اقیانوس ها

لغت نامه دهخدا

اقیانوس

اقیانوس. [اُ / اِق ْ] (معرب، اِ) نامی است که یونانیان باستان و اروپائیان به بحر محیط اطلاق میکنند. عرب این نام را پذیرفته و معرب ساخته اند. به این اسم آن مقدار آبی را که سه ربع از کره ٔ زمین یعنی 374 میلیون کیلومتر مربع را احاطه کرده است می نامند. علمای جغرافیا نوعاً اقیانوس را تقسیم کرده اند به: 1- اقیانوس منجمد شمالی. 2- اقیانوس منجمد جنوبی. 3- اقیانوس اطلس. 4- اقیانوس کبیر که جزء غربی آنرا اقیانوس هندنیز مینامند. (ناظم الاطباء). اوقیانوس:
در آن ژرف دریا شگفتی بماند
که یونانیش اوقیانوس خواند.
نظامی.

حل جدول

از اقیانوس ها

هند، اطلس، آرام، منجمد شمالی، منجمد جنوبی


خدای اقیانوس ها

اوشنوس


اقیانوس

پهناب، بحر محیط

فارسی به عربی

شرح اقیانوس ها

علم المحیطات


اقیانوس

محیط

فرهنگ فارسی هوشیار

اقیانوس العلوم

زراه دانش ها (مصدر اسم) اقیانوس دانشها بحرالعلوم آنکه دانش تبحر دارد.


اقیانوس

دریای بسیار بزرگ را گویند

مترادف و متضاد زبان فارسی

اقیانوس

بحر، دریا، قلزم، یم،
(متضاد) بر، خشکی

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ معین

اقیانوس

(اُ) [معر.] (اِ.) مأخوذ از یونانی. دریای بسیار بزرگ.

فرهنگ عمید

اقیانوس

بحر محیط، دریای بسیاربزرگ، هر یک از پنج پهنۀ گستردۀ آب شور با دریاها و جزیره‌های بسیار که به هم متصل هستند و اطراف کرۀ زمین را فرا گرفته‌اند،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اقیانوس

ابردریا، ژرف دریا

فارسی به آلمانی

اقیانوس

Meer (n), Ozean (m)

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

از اقیانوس ها

242

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری